جدول جو
جدول جو

معنی علی حکیم - جستجوی لغت در جدول جو

علی حکیم
(عَیِ حَ)
ابن محمد حسینی نجفی، مشهور به حکیم. عالم در علم طب (1200 الی 1300 هجری قمری). تولد و وفات او در نجف اشرف بوده است. وی از تلامذۀ صاحب الجواهر و شیخ مرتضی انصاری بوده است. او راست: 1- حاشیه بر جواهر. 2- حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی. 3- حواشی بر تذکرۀ علامه. 4- حواشی بر خلاصهالحساب. 5- حواشی بر رجال میرزا کبیر. 6- حواشی بر سرخاب قوندی، در رمل. 7- حواشی بر شرح الاسباب. 8- حواشی بر کتاب الجفر سیدحسین عقیلی هندی. 9- حواشی بر کلیات التفسیر. 10- ذیل السلافۀ سیدعلی خان. 11- رساله فی الجدری (آبله) 12- رساله فی الزبر و البینات. 13- رساله فی الوباء و الطاعون. 14- شرح التبصره. 15- شرح تجرید. 16- شرح کتاب الکیمیاء ابی بکر رازی مصری امامی. 17- شرح نجاهالعباد. (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 44) (از معجم المؤلفین ج 7 ص 193). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 315 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ تَ)
وی برادر طغاخان و از امرای خانیۀ ترکستان است. چون طغاخان در سال 408 هجری قمری درگذشت و ابومنصور محمدارسلان خان برادر بغراخان جای او را گرفت، این علی تکین مدعی او شد و تا اندکی پیش از فوت وی (415 هجری قمری) که غلبۀ کلی با علی تکین بود، این زد و خورد ادامه داشت. علی تکین با سلجوقیان نیز همدست بود. محمود غزنوی در سال 416 هجری قمری برای سرکوبی علی تکین به ماوراءالنهر رفت و او را مغلوب کرد. چون این پادشاه درگذشت سلطان مسعود برای غلبه بر برادرش محمد، از علی تکین یاری خواست. ولی پیش از آنکه جوابی به درخواست وی برسد کار محمد یکسره شد و علی تکین نیز دیگر چندان اعتنایی به شأن سلطان جدید یعنی مسعود نکرد. در سال 423 هجری قمری مسعود، آلتونتاش خوارزم شاه را برای دفع وی فرستاد. و در جنگی که بین دو سپاه روی داد، آلتونتاش زخمی سخت برداشت و روز دیگر درگذشت و سپاهیان او قاصدی نزد علی تکین فرستادند و با او مصالحه کردند و به خراسان بازگشتند. علی تکین تا سال 426 هجری قمری در قید حیات بود و با ترکمانان سازش ودوستی داشت و در آن سال درگذشت. (از تعلیقات دبیرسیاقی بر دیوان منوچهری ص 330). و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 91، 464 و 526 و چ نفیسی ج 3 ص 1171 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمد بن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
شیخ علی حزین، نام او شیخ محمدعلی بن ابی طالب زاهدی گیلانی اصفهانی است که به ’شیخ علی حزین’ شهرت دارد. رجوع به حزین لاهیجی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ رَ)
ابن احمد بن محمد بن طرطوسی حرمی، مکنّی به ابوبکر. وی از علمای قرن چهارم هجری و معاصر با المطیع و الطائع بالله عباسی بود. و زمان آل حمدان را نیز درک کرد. نشو و نمای او در طرطوس بود سپس به مکه رفت ودر آنجا مجاور شد و نزد عرفا به ’طاووس الحرمین’ مشهور گشت. و در سال 374 هجری قمری در آنجا درگذشت. و او را مریدان بسیار بود. (از نامۀ دانشوران ج 4 ص 62)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی. مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی وشاعر بود. در سال 511 هجری قمری متولد شد و از بغداد به دیاربکر و شام رفت و سپس در موصل مسکن گزید و در آنجا در سال 601 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- أنیس الجلیس فی التجنیس. 2- الحماسه، که از اشعار اوست. 3-شرح اللمع ابن جنی، در نحو. 4- شرح مقامات حریری. 5- مناقب الحکم و مثالب الامم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 67). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: وفیات الاعیان ج 1 ص 434. معجم الادباء ج 2 ص 243. بغیهالوعاه سیوطی ص 333. شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 4. کشف الظنون ص 197 و... ایضاح المکنون ج 2 ص 194 و... هدیهالعارفین ج 1 ص 703. سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 94. ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 210. الوافی صفدی ج 12 ص 30
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن ناصر علی سهرندی (یا سرهندی). وی از شعرای دربار محمدشاه هندی بود که در اواسط قرن دوازدهم هجری قمری درگذشت. بعضی اشعار او در نتایج الافکار آمده است. (از الذریعه ج 9 ص 760 از نتایج الافکار ص 495)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِلْلی)
ابن سعید بن احمد بن یحیی مزیدی حلی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ملک الادباء و استاد شهید. شاگرد علامه. رجوع به ابوالحسن (علی بن سعید...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حِلْ لی)
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود
ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی، مشهور به شمیم و ملقّب به مهذب الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی شمیم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَکْ کی)
ترانه سازی بوده است دردستگاه بوبکر ربانی. و در ذیقعده سال 421 هجری قمری که سلطان محمد غزنوی را، برادرش سلطان مسعود به قلعۀ مندیش میفرستاد تا زندانی شود، این مرد که از ندمای او بود این دو بیت را بر بدیهه حسب حال او ساخت:
ای شاه چه بود اینکه ترا پیش آمد
دشمنت هم از پیرهن خویش آمد
از محنتها محنت تو بیش آمد
از ملک پدر بهر تو ’مندیش’ آمد.
اما نام این علی مکی در تاریخ بیهقی تصحیف شده به صورت ’یکی’ نگاشته شده است: ’...قلعه ای دیدیم سخت بلند، و نردبان پایهای بی حد و اندازه، چنانکه بسیار رنج رسیدی تا کسی برتوانستی شد. امیرمحمد از مهد بزیر آمد و بند داشت، با کفش و کلاه ساده، و قبای دیبای لعل پوشیده. و ما وی را بدیدیم و ممکن نشد خدمتی یا اشارتی کردن. گریستن بر ما افتاد، کدام آب دیده که دجله و فرات چنانکه رود براندند. ناصری و بغوی که با ما بودند و یکی بود از ندمای این پادشاه و شعر و ترانه خوش گفتی، بگریست و پس بدیهه نیکو گفت: ای شاه چه...’. رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 75، و چ سعید نفیسی ص 76، و به دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی چ 2 ص 331 شود. و نام این علی مکی در یکی از قصاید منوچهری دامغانی (ص 133) آمده است:
یکی چون معبد مطرب، دوم چون زلزل رازی
سیم چون ستی زرین، چهارم چون علی مکی.

ابن ناصر بن محمد بن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی. مشهور به ابن ناصر و ملقب به علأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی حجازی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن محمد بن داود بیضاوی الاصل مکی شافعی. مشهور به زمزمی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی زمزمی شود
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمد بن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی. مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود
لغت نامه دهخدا